- نامت چیه؟
- نام من گل غتی است؟
- چی شد كه در فیلم بازی كردی؟
- چی شد؟
- ما ترا از كجا پیدا كردیم؟
- من را از دم در خانهمان پیدا كردید.
- بعد چی شد؟ قصه كن
- یادت میآد اون روز را
- اوهون
خوب؟
- اوهون خوب
- دوست داری از تو فیلم بگیریم
- بله
- سگ كوچولو را از كجا پیدا كردی؟
- سگ كوچولو را؟ از توی راه
- از توی گودال؟
- ها
- بگو قصه اش را
- گودال را بچهها آتش میزدند. من سگ كوچك را
از گودال نجات دادم.
- بیائین
- كات
- چند ساله هستی؟
- من؟ نه ساله
- دروغ نگو
- من دروغ نمیگم
- مادرت گفت هفت ساله هستی
- نه نیستم. به خدا اگر هفت ساله باشم. برو
بپرس.
- هفت ساله نیستی؟
- نه
- آنجا كه در فیلم خنده میكردی آسانتر بود، یا
آنجا كه گریه میكردی؟
- هر دو
- هر دو آسان بود؟!
- گل غتی، منو میبخشی؟
- بله
- میدونی برای چی از تو خواستیم گریه كنی؟
- به خاطر فیلم
- به خاطر فیلم. تو خوب میفهمی كه به خاطر
فیلمه؟
- میدونم به خاطر فیلم.
- اگر به خاطر فیلم من از تو بخواهم گریه كنی،
تو باز هم مرا دوست داری؟
- ها، چرا ندارم؟
- خب گل غتی، من میخوام ازت تشكر كنم. چون در
این فیلم خیلی خوب بازی كردی. مرسی. حالا با
هم خداحافظی كنیم.
- خداحافظ
- دستت رو بده به من. پاشو بیا.
- كات. مرسی
- نامت را بگو
- اسم من زاهدالحق
- چطور شد آمدی كه در فیلم بازی كنی؟
- من را از توی شهر آوردند برای فیلم بازی
كردن.
- قبلاً چه كاره بودی؟
- دستفروش بودم.
- دزد. دزد دوچرخه. دزد
- دزد
- بازی تو در كجای فیلم از همه سخت تر بود؟
- جایی كه در گودال آتش میانداختند كه سگ
كوچك را بكشند.
- تو انجا بودی؟
- هان.
- در گودال بودی؟
- در بالای گودال بودم.
- دوربین
- گل غتی چرا گریه میكنی؟ به پدر گفتی دیشب در
خیابان خوابیدیم.
- بی پناهیم. كسی به ما كمك نمی كند. بی نان و
بی آب هستیم. من نیتوانم این بچه ها را نگه
دارم. من كه شیر ندارم.
- بچه رو بگیر.
- من خودم پیر هستم. میمیرم. ای خدا من شیر
ندارم.
- هواپیما فرود بیا. اینجا فرودگاه است.
آفتابه را برایت آماده كردم. بر سر ما بمب
انداختی. زن و دخترم را كشتی. حالا هم روی سر
من بشاش. بر پدرت لعنت.
- كات
- دوربین.