وبسایت رسمی خانه فیلم مخملباف - Makhmalbaf Family Official Website

دیالوگ لیست: نوبت عاشقی ( فارسی )

Sat, 06/12/2014 - 22:12

صبح بخیر
 
كاشكی تو سربازی رفته بودی.
كاشكی تو شوفر تاكسی بودی.
اونوقت مادرم منو میداد به تو.
 
من كفش همه رو به یاد قدم تو واكس می زنم.
 
كجا؟
هر جا كه تو می خوای.
 
زن من از تو خوشگل تره. منم عاشقش هستم....
 
واكسیه.
واكسیه.
 
واكسی.
 
كجا می ری؟
دارم می رم خرید.
با تاكسی؟
 
شاید یكی توی دریا منتظرش باشه.
عشق زنده اش كرد.
این دریا منو عاشق كرد.
یك زمان عاشق بودم اما معشوقه نداشتم.
تا تو رو دیدم.
 
حالام معشوقه نداری. چون منو از دست دادی.
 
راننده خوبی بودم.
همیشه جریمه هامو به موقع پرداختم.
مالیاتمو دادم.
به زندگی ام وفادار بودم.
همه زندگیم زنم بود.
وقتی اون به من خیانت كرد، من دیگه برام چیزی نمونده بود تا به خاطرش آدم آرومی باقی بمونم.
هیچ وقت فكر نمی كردم یه روزی قاتل باشم.
 
شما به اعدام محكوم شدی.
آخرین دفاع شمارو می شنویم.
 
من از ناموسم دفاع كردم.
اگه كاری نمی كردم، خودمو نمی بخشیدم.
من به وظیفه ام عمل كردم.
من راضی ام.
خوشبختم.
 
اما من شخصا راضی نیستم.
قاضی هیچ نفعی از اعدام كسی نمی بره.
این جامعه است كه نفع می بره.
منتهی دادگاه از حق زندگی افراد دفاع می كنه.
هیچ كس بجز قانون حق گرفتن جان كسی رو نداره.
چقدر دلم می خواست تو رو آزاد كنم.
من موقعیت تو رو درك می كنم.
اما كاری از دستم ساخته نیست.
ولی چون خودتو معرفی كردی، نوع مرگتو می تونی خودت انتخاب كنی.
 
منو بندازین توی دریا.
چون مادر بزرگم می گفت هر كس توی دریا بمیره، یه بار دیگه به دنیا می آد.
 
داماد منو نكشین.
من ازش راضی ام.
اون دختر منو خوشبخت كرده بود.
 
دیگه حرفی نداری؟
 
چرا یه چیزی دلخورم می كنه.
من زنمو خوشبخت كرده بودم.
این همه زندگی براش فراهم كرده بودم.
چرا عاشق یك واكسی شده بود؟
یك راننده تاكسی چی اش از یك واكسی كمتره؟
شما فكر می كنین من از اون زشت تر بودم؟
 
مادر چرا منو مجبور كردی با كسی كه دوست نداشتم ازدواج كنم.
 
دخترم تو هنوز زندگی رو نمی فهمی.
همه زندگی عشق نیست.
من اینو سه بار تجربه كردم.
 
 
كاشكی تو سربازی رفته بودی.
كاشكی تو شوفر تاكسی بودی.
اونوقت مادرم منو می داد به تو.
 
می بینی خوشبختی به چی بستگی داره؟
به تاكسی داشتن.
به سربازی رفتن.
 
سلام...چطورین؟
چطوری غزل؟
 
... تو اون گزل سابق نیستی
...كی بود لب پنجره
...تو اون گزل سابق نیستی.
 
- سلام.
سلام گزل.
امشب شام چی داریم.
می خوای بیام كمک ات.
 
تو به مرگ محكوم شدی.
- راضی ام. در راه عشق كشته می شم.
 
ولی دادگاه ناراضیه.
دادگاه هیچ نفعی از اعدام كسی نمی بره.
این جامعه است كه نفع می بره.
دادگاه از ناموس مردم دفاع می كنه.
هیچ كس به جز قانون حق گرفتن جان كسی رو نداره.
شخصا خیلی دلم می خواست برات یه كاری بكنم.
 
اون باید مجازات بشه.
چند بار اومده بود خواستگاری دختر من.
بهش گفتم تو اونو بدبخت می كنی.
شوهر دخترم براش همه چیز فراهم كرده بود.
دختر من هیچی كم نداشت.
این قاتل خوشبختی دختر منو گرفت.
 
- وصیتی نداری؟
من كسی رو جز خدا ندارم كه براش وصیت كنم.
می خوام بهش بگم خدایا توی دنیا خیلی خوش گذشت، اگه خواستی یك بار دیگه منو به دنیا بیاری، همین جوری بیار.
- یعنی از كاری كه كردی پشیمون نیستی؟
قبل از این كه عاشق بشم زندگی خیلی سخت می گذشت.
از این كه غیر از این مدت عاشقی ام، همه عمرمو عاشق نبودم، پشیمونم و از خدا معذرت می خوام.
 
دلم برات می سوزه.
اما نمی تونم تو رو مجازات نكنم.
قانون برات راهی نگذاشته.
اما مرگ ات رو می تونی خودت تعیین كنی.
فقط نمی تونی بخوای تو رو توی دریا بندازیم.
 
پس همون جایی كه عاشقی كردم می خوام بمیرم.
زیر اون درختی كه با معشوقم بودم.
 
شخصا یه سوالی برام باقی مونده.
شوهر اون زن از تو زیباتر بود.
یه تاكسی داشت.
تو، هم از اون زشت تری، هم دستفروشی، چی باعث شده تو رو ترجیح بده؟
 
منم نمی دونم.
ولی اگه می شه خودشو بیارین ازش بپرسین تا یه بار دیگه ببینمش.
 
اون پیرمرد رو می بینی؟
خیلی وقته دنبال ماست.
دو دفعه تا حالا با شوهرم صحبت كرده.
بیا از این جا بریم.
 
چی می خوای؟
-كفش هامو می خوام واكس بزنم.
 
الان می آرمش.
اول باید بشورمش.
 
هی واكسی.
واكسی.
واكسی.
 
كفش هام.
- از من چی می خوای؟
كفش هام.
- چرا همیشه دنبال من می آی؟
كفش هام.
 
پس تو كی می خوای جلوی زنت رو بگیری؟
تا حالا هفت دفعه با چشم های خودم دیدم كه وقتی تو سر كاری اون با یك مرد غریبه توی پارك معاشقه می كنه.
- زن من؟
 
باور نداری صداشو گوش كن.
جلوتره.
خودم صداشونو ضبط كردم.
كفش های تو چرا باید پیش من باشه؟
 
سلام.
 
واكسی می خواین؟
 
نمی كشمت.
چون ما به دنیا نیومدیم همدیگه رو بكشیم.
اما حاضرم بمیرم.
نمی تونم عاشقش نباشم.
 
سلام.
خوش اومدین.
چطورین؟
 
می دونی ما شخصیت های واقعی نیستیم.
هیچ كس مارو باور نمی كنه.
تو باید این مرد رو می كشتی.
منم باید تو رو اعدام می كردم.
 
مدت هاست كه دلم می خواست به عنوان یك فرد زندگی كنم.
یه عمر بود كه فقط نقش اجتماعی مو انجام می دادم.
از هفته پیش كه خبر عروسی شمارو شنیدم، قضاوت رو گذاشتم كنار.
دفتر ازدواج باز كردم. 
قضاوت به درد كسی می خوره كه به نتایج عمل مجرم فكر كنه، نه به دلایلش.
هر گنه كاری رو محاكمه كردم و دلایلش رو شنیدم پیش خودم به این نتیجه رسیدم كه اگه منم توی موقعیت اون بودم...
 
- چرا این كار رو كردی؟
 
دو سال عاشقش بودم.
شب ها می اومدم پای پنجره شون آواز می خوندم.
اون آب می ریخت سرم.
منو بیشتر عاشق خودش می كرد.
وقتی بهم گفتی، زدمش.
چرا زدمش؟چرا؟
اونم عاشق بود.
وقتی من می تونم عاشق باشم، چرا اون نمی تونه عاشق باشه؟
 
این هدیه عروسی شما.
 
حالا ما با همیم.
- اما من هنوز خوشبخت نیستم.
خوشبختی چیه؟
- نمی دونم. حالا احساس می كنم دلم پیش اونه.
صبر كن برم بیارمش.
 
مهمونی تونو ترك كردم.
نمی تونستم تحمل كنم.
منو ببخش.
قناری بهانه بود.
بگو گزل كجاست؟