خلاصه داستان:
فیلم شبهای زاینده رود داستان زندگى يك استاد دانشگاه در رشته مردم شناسى و دخترش را در سه دوره قبل از انقلاب، زمان انقلاب و بعد از انقلاب روايت مى کند.
دختر استاد در بخش خودكشى بيمارستان كار مى كند. جايى كه هر لحظه كسانى را كه خودكشى كرده اند، براى نجات مى آورند. اين بخش هيچگاه از خودكشى كرده ها خالى نيست، اما دلايل خودكشى كنندگان در قبل و بعد از انقلاب متفاوت است. يكى از خودكشى كرده ها عاشق دختر استاد مى شود، به این امید که بهانه ای برای زندگی کردن بیابد. اما این عشق ناممكن است...
ما در ايران هميشه از سياست ناليده ايم و فراموش كرده ايم سياستمداران ديكتاتور ما از آسمان نيامده اند، بلكه از شكم مادران همین آب و خاک بيرون آمده اند. آنها در همين فرهنگ بى تفاوت و خشونت طلب ما تربيت شده اند. پس مشكلات سياسى ما ريشه در فرهنگ هم دارد. و تغيير فرهنگ نيازمند سينما و فيلمسازى است. سينمايى كه متاسفانه همواره زير تيغ سانسور است.
یادداشت کارگردان:
كشتن سينماگر آسان است، اما كشتن سينما ناممكن است.
فيلم شبهاى زاينده رود را در سال ١٩٩٠در ايران ساختم. (يعنى ٢٦سال پيش)
وقتى كميته سانسورفيلم ١٠٠ دقيقه اى را ديد اعلام كرد ٢٥دقيقه از فيلم را بايد سانسور كنم تا اجازه نمايش يابد. با سلاخى فيلم مخالفت كردم. كميته سانسور خودش دست به كار شد و ٢٥ دقيقه از جاهاى مختلف فيلم را در آورد. آنقدر غمگين و عصبانى بودم كه ديگر نمى توانستم فيلم را با تماشاچيان روى پرده ببينم. خيال مى كردم موجودى زنده را كه دست و پايش را قطع كرده اند، به مردم نشان خواهند داد.
تماشاچيان ايرانى خبر سانسور فيلم را شنيدند و براى ديدن فيلم هجوم آوردند و صف هاى كيلومترى در اطراف سينماهاى جشنواره تشكيل شد و مردم تا صبح در خيابان ايستادند، تا بتوانند فيلم را ببينند.
بسيارى از آنها موفق به ديدن فيلم نشدند، اما آنها كه فيلم را ديدند، آن را پسنديدند و با آنكه يك چهارم فيلم حذف شده بود، معنى آنرا به خوبى دريافتند و سرنوشت غم انگيزى را كه حكومت خشن برايشان فراهم كرده بود، در فيلم ديدند. پس از جشنواره دوباره كميته سانسور از من خواست كه ١٢ دقيقه از فيلم را سانسور كنم، تا فيلم اجازه نمايش يابد. باز هم مخالفت كردم. كميته سانسور باز هم خودش دست به كار شد، و دوازده دقيقه ديگر از فيلم را سانسور كرد و فيلم صد دقيقه اى به شصت و سه دقيقه كاهش يافت. پس از جشنواره خبر فيلم در تمام جامعه ايران پيچيد و مردم بيشترى خواستار ديدن آن شدند، اما مطبوعات حكومتى به مدت شش ماه هر روز به فيلم و به من حمله كردند و مانع از نمايش آن شدند. بعضى از آنها حتى تقاضاى اعدام مرا از دادگاه مى كردند. سرانجام مرا دستگير كردند و مورد بازجويى قرار دادند و متريال فيلم را از من گرفتند. رهبر ايران فيلم را خواست و در بيت خودش آن را ديد و فيلم را مغاير اهداف انقلاب و امنيت ملى دانست و دستور توقيف كامل و هميشگى فيلم را صادر كرد. بدين ترتيب متريال فيلم، از جمله نگاتيو سلاخى شده آن، براى هميشه به آرشيو سانسور سپرده شد. از آن پس فيلم شبهاى زاينده رود هيچگاه موفق به نمايش در خارج از كشور نشد، و نيز هيچگاه به روى پرده سينماهاى ايران نرفت. بيست و شش سال بعد يعنى سال دو هزار و شانزده فيلم شبهاى زاينده رود از آرشيو كميته سانسور ربوده شد.(نمى توانم از جزييات و نحوه نجات فيلم حرفى بزنم.) وقتى پس از بيست و شس سال دوباره فيلم را ديدم، باورم نمى شد كه داستان و استراكچر فيلم عليرغم سلاخى يك سوم آن سرجايش ايستاده باشد. به خودم گفتم دست و پاى اين فيلم قطع شده، اما هنوز مثل يك موجود زنده نفس مى كشد و سخنش معنى دارد. فيلم را در لندن آماده ساختم و به جشنواره ونيز فرستادم. جشنواره ونيز فيلم هاى امسالش را انتخاب كرده بود و ليست اش را بسته بود، و من اميدى به نمايش آن نداشتم، اما درست چند ساعت بعد از ارسال فيلم، از آلبرتو باربرا رييس جشنواره ونيز اين ايميل را دريافت كردم: همين الان فيلم زيباى شبهاى زاينده رود را ديدم، عميقا تكان خوردم. واقعا قوى، بى پروا و تاثير گذار است. فكر اينكه فيلم سلاخى شده و از صد دقيقه به شصت و سه دقيقه رسيده، مرا ديوانه مى كند. اما مى توانم تصور كنم كه فيلم اصلى حتى با شكوه تر از اين فيلم بوده است. من قطعا فيلم را براى نمايش در ونيز مى خواهم.
با خواندن اين ايميل ياد روزى افتادم كه رهبر ايران نماينده اش را كه يك روحانى بود، فرستاد تا براى ترساندن، مرا تهديد به مرگ كند؛ و من به او پاسخ دادم كه:
"كشتن يك فيلمساز به دست شما كار آسانى است، اما كشتن سينما براى هيچكس ممكن نيست."
محسن مخملباف
آگوست ۲۰۱۶
نام فیلم: شبهای زاینده رود
فیلمنامه، تدوین و كارگردانی: محسن مخملباف
بازیگران:
منوچهر اسماعیلی
مژگان نادری
پروانه گوهرانی
زینب راهداری
مهرداد فرید
فریدون مكملی
محسن قاسمی
افسانه حیدریان
ناهید رشیدی
مریم نقیب
احمد فخر مباشری
تیموری
مرتضی نجد قلی زاده
اسماعیل كاظمی
اخلاق پور.
فیلمبردار: علیرضا زرین دست
صدا:
جهانگیرمیرشكاری
ساسان باقرپور
گریم:
مجید اسكندری
عاطفه رضوی
مدیر تولید: محمد نصراللهی
آواز:
ایرج
سعید
افتخاری
۱۰۰ دقیقه ، رنگی، ۱۳۶۹.
* فيلم شبهاى زاينده رود به كارگردانى محسن مخملباف در سال ١٩٩٠ در ايران ساخته شد. شوراى سانسور فيلم را مخالف اهداف انقلاب تشخيص داد و ٣٧ دقيقه از فيلم را حذف كرد. حتی بعد از این حذف ها، دولت همچنان با نمايش فيلم مخالفت كرد و متريال فيلم را توقيف كرد.