خلاصه داستان:
نقره، همسر نسيم- مهاجر افغانی- به بيماری سختی مبتلاست كه مداوايش به پول زيادی نياز دارد. نسيم با همسرش را در بيمارستانی بستری می كند و به دنبال تامين پول مورد نياز بيمارستان می رود. يك معركهگير دورهگرد، وقتی در مييابد كه نسيم زمانی قهرمان دوچرخهسواری بوده و حتی سابقه چند شبانهروز ركاب زدن بی وقفه را داشته، به او پيشنهاد می كند كه يك هفته در يكی از ميدان های شهر به طور مداوم ركاب بزند تا با گرد آمدن مردم، او كاسبی كند و نسيم هم دستمزدی بگيرد تا بتواند مخارج بيمارستان همسرش را بپردازد. نسيم می پذيرد و ميدان ركاب زدن او به زودی تبديل به محل تجمع دورهگردها و دستفروشها می شود و يك سيرك تمام عيار برای پر كردن جيب كسانی راه می افتد كه سر نخ سرنوشت ديگران را در دست دارند. حوادث بسياری رخ می دهد و اين قصه عاطفی به يك بحران اجتماعی تبديل می شود. سرانجام يك هفته ركاب زدن نسيم به پايان می رسد، اما معركهگير پولها را برمی دارد و با زنی كولی می گريزد. شرط بندان بزرگ كه تاكنون روی نسيم شرط بسته بودند، مشغول يافتن طرحهای جديد برای شرط بندی هستند و خبرنگاران در انتظار پايان يافتن دوچرخه سواری نسيم. اما او همچنان در حال ركابزدن است و حاضر نيست از دايرهای كه در آن گرفتار شده بيرون بيايد و بازی را پايان دهد؛ طوری كه معلوم نيست او دايره جبر سرنوشت خويش را پذيرفته يا به اسطورهای تبديل است.
۱. جايزه بهترين فيلم از جشنواره ريمنی، ايتاليا ۱۹۸۹
۲. جايزه بهترين فيلم از جشنواره هاوايی، آمريكا ۱۹۹۱
وقتي كه ده ساله بودم، شايع شد كه در زمين بسكتبالی واقع در ميدان خراسان، رو به روی خيابان غياثی، يك دوچرخهسوار پاكستانی برای كمك به سيلزدگان پاكستان، سوار دوچرخه شده تا ده شبانهروز بی وقفه ركاب بزند. در آن دوران بی خبری، اين اتفاق خبر مهمی بود. به خصوص برای ما بچههايی كه هر يك در آرزوی داشتن يك دوچرخه بوديم.
بچههای محل جمع شديم و به اتفاق به سراغ دوچرخهسوار رفتيم. بليت ورودی پنج ريال بود و بعضی هامان برای ورود به سالن از همديگر قرض گرفتيم. روزهای اول و دوم ماجرا بود و طبعاً گروه كمی به تماشا آمده بودند. ماراتن دوچرخهسواری تك نفره، در لحظه، چندان تماشايی نبود. مردی باريك و بلند، با پالتويی سياه و صورتی تكيده، در دايرهای بی انتها به دور خود می تابيد و مرد ديگری بلندگو به دست مدام از اقدام خيرخواهانه او برای كمك به هموطنانش داد سخن می داد. اما در بين تماشاچيان صحبت آن بود كه سيل پاكستان ربطی به كاسبی او ندارد. پيش از اين نيز او را ديده بودند كه به بهانه زلزله جای ديگری ركاب می زده، چندان كه بعدها من فكر می كردم او يك "چه گوارای مصلح" بوده است.
تماشايی ترين قسمت برنامه، توالت رفتن او بود. زنگ می زد: دوبار. و مرد بلندگو به دست، دو سه جمله در باب عفت و حيا به گوش ما می خواند و دست آخر می خواست كه چشمهايمان را درويش كنيم و او در آفتابهای مشكل خود را حل می كرد و بچه های محل به اندازه پنج ريالی بليتی كه خريده بودند انتقام خود را از او با خنده و تمسخر می گرفتند.
شايع بود كه دوچرخهسوار، شبها كه همه به خانه می روند، می خوابد. اين شد كه جسورترين بچههای محل، آنها كه می توانستند نيمه شب ازخانه بگريزند، هم پيمان شدند، كه نيمه شب سومين شب، به سراغ دوچرخه سوار بروند. من هم رفتم.
لای در ورزشگاه باز بود و بليتفروش رفته بود. خود را به پشت شيشههای زمين بسكتبال سرپوشيده رسانديم. مرد بلندگو به دست چرت می زد و دوچرخهسوار، تك و تنها، گويی فقط برای چشمان خدا دور می زد. حتی خاطرم هست كه "فرح" از ماراتن او ديدن كرد و به او هديهای بخشيد. پس از صحهگذاری او بر مراسم، قضيه جدی شد و تماشاچيان بيشتری به آنجا كشيده شدند. روز پنجم در اطراف دوچرخهسواری كه هر لحظه در خود آب می شد يك بازارچه تشكيل شده بود. و می توانستی تمام مايحتاج خانه را يك جا از بازار اطراف دوچرخهسوار تهيه كنی و از تماشای او تفريح كنی.
تا روز هفتم دوچرخهسوار مقاومت كرد و هر لحظه آبتر شد و بازارچه كنار او لحظه به لحظه بزرگ و بزرگتر شد. در روز هفتم كه عدد با مسمايی است، به زمين افتاد. ما وقتی رسيديم كه او رابرده بودند و شايع بود كه اول مرده است و بعد از دوچرخه افتاده است. بازارچه اما همچنان باقی بود و همچنان ميشد هر نوع مايحتاجی را از آنجا تهيه كرد.
بچه محلهای من كه تا ديروز از سر شيطنت بدشان نمی آمد حتي دوچرخه او را پنچر كنند، حالا از سر دلسوزی در صندوق كمك به سيلزدگان پاكستان هر چه دهشایی و يك ريالی داشتند انفاق می كردند. كسی بود كه برای انفاق به او، از همه ما قرض گرفت و تا هفته بعد قسط آن را می پرداخت. بعدها شنيدم كه همين مرد، در شهرهای ديگر اين قصه را تكرار كرده است. پس از بايكوت، هنگامی كه به ساختن فيلم دستفروش می انديشيدم هشت طرح كوتاه داشتم كه قرار بود در دو فيلم پيوسته سينمايی كه شامل هشت اپيزود می شد، ساخته شوند. بايسيكلران يكی از اين طرحها بود. ماجراهايی كه بردستفروش و سازندهاش رفت، شكل ديگری به قضيه داد. سه اپيزود به فيلم دستفروش تبديل شد. چهارمين قصه "كمدی احتضار" د ركتاب "تولد يك پيرزن" به چاپ رسيد."گرمازده" و"مفتآباد" در مجله سروش چاپ شد و "مدرسه رجايی" و "بايسيكلران" خود بستر زندگی جداگانهای يافتند. هم در اين قصه و هم در مدرسه رجايی بيش از يك شخص و يك ماجرا، به يك فضا انديشيدهام و طبيعتاً حاشيه و بستر اجتماعی موضوع برايم اهميت بيشتری از آن حادثه و آن فرد به خصوص داشته است. حتی می توانم بگويم كه بايسيكل ران گاه در بعضی جاها يك فرد بخصوص نيست، يك طبقه است. يك جامعه است. يك ملت است.
خيلي دوست داشتم قصه را به همان شكلی كه اول بار نوشتم، می ساختم . يعنی وقتی بايسيكلران به ظاهر موفق می شد و از ركابزدن دست می كشيد، ديگر نمی توانست مستقيم راه برود، همينطور دايره وار از اين بازار به انبوه جمعيت خيابان روبرو می زد و در جايی، كمی دورتر، وقتی كه كارش را به پايان رسانده بود، می مرد. اما با آن همه توصيههای ضمنی چه می كردم؟ دوباره بدبينی؟! مبادا دوچرخهسوار بميرد! مگرنمی خواهی دوچرخهسوار اكران شود؟ پس چه بهتر كه فرض كنی اصلاً او را در ميدان خراسان تهران نديده ای. چرا جهانی تر نمی انديشی؟! چرا اينقدر در قيد زمان و مكانی؟! اصلاً مگر طرف پاكستانی نبوده است؟ بسيار خب، با يك سفر ده روزه به پاكستان چطوری؟...
نام فیلم: بايسيكلران
فيلمنامه، طراحی صحنه، تدوين و كارگردانی: محسن مخملباف
بازيگران:
محرم زينالزاده
اسماعيل سلطانيان
حسين حجار
سميرا مخملباف
مهشيد افشارزاده
فيروز كيانی
محمدرضا ملكی
شهناز باباييان
فيلمبردار: عليرضا زرين دست
موسيقی: مجيد انتظامی
منشی صحنه : فاطمه مشكينی
سرپرست گويندگان: منوچهر اسماعيلی
طراح گريم: عبدالله اسكندری
مدير توليد: صادق جلالی
عكاس : عزيز ساعتی
صدا: فرهاد ارژمندی
دستياران كارگردان:
مرتضی مسايلی
مهدی قاسمی
سعيد مترصد
ميثم مخملباف
منشي صحنه: فاطمه مشكينی
دكور: صالح پناهی
تهيه كننده: مؤسسه امور سينمايی
۸۳ دقيقه، رنگی، ۱۳۶۷.
۱. جشنواره بين المللی فيلم ريمينی سينما، ايتاليا ۱۹۸۹
۲. جشنواره بين المللی فيلم رتردام، هلند ۱۹۸۹
۳. جشنواره بين المللی فيلم اينتر فست مسكو، روسيه ۱۹۹۰
۴. بيستمين جشنواره بين المللی فيلم جيفونی، ايتاليا ۱۹۹۰
۵. سی و هشتمين جشنواره بين المللی فيلم سن سباستين، اسپانيا ۱۹۹۰
۶. جشنواره بين المللی فيلم فريبورگ، سوئد ۱۹۹۰
۷. چهاردهمين جشنواره بين المللی فيلم سائو پائولو، برزيل ۱۹۹۰
۸. هفته فيلم ايران در دسمت تاتر، هلند ۱۹۹۰
۹. هفته فيلم ايران در تاجيكستان، شوروی ۱۹۹۰
۱۰. پنجمين جشنواره بين المللی فيلم كلكته، هند ۱۹۹۰
۱۱. جشنواره بين المللی فيلم بروكسل، بلژيك ۱۹۹۱
۱۲. جشنواره فيلم های ايرانی در سينما تك بارسلونا، اسپانيا ۱۹۹۱
۱۳. جشنواره بين المللی فيلم مدرس، هند ۱۹۹۱
۱۴. جشنواره فيلم های ايرانی در گنت، بلژيك ۱۹۹۱
۱۵. جشنواره فيلم های ايرانی در لوانيوم، بلژيك ۱۹۹۱
۱۶. جشنواره فيلم های ايرانی درجشنواره فيلم استراليا، استراليا ۱۹۹۱
۱۷. دهمين جشنواره بين المللی فيلم استانبول، تركيه ۱۹۹۱
۱۸. پانزدهمين جشنواره بين المللی فيلم هنگ كنگ، هنگ كنگ ۱۹۹۱
۱۹. جشنواره بين المللی فيلم بوروژ، بلژيك ۱۹۹۱
۲۰. جشنواره بين المللی فيلم وين، اتريش ۱۹۹۱
۲۱. اولين جشنواره بين المللی فيلم فوكوئوكا، ژاپن ۱۹۹۱
۲۲. سی و ششمين جشنواره بين المللی فيلم آسيا- اقيانوسيه، تايوان ۱۹۹۱
۲۳. يازدهمين جشنواره بين المللی فيلم هاوائی، آمريكا ۱۹۹۱
۲۴. جشنواره فيلم های ايرانی در موسسه فيلم بريتانيا، انگليس ۱۹۹۲
۲۵. نمايش در مركز فرهنگی بين المللی استوانگر، نروژ ۱۹۹۲
۲۶. نوزدهمين جشنواره بين المللی فيلم فلاندرز، بلژيك ۱۹۹۲
۲۷. هشتمين جشنواره بين المللی فيلم بيرمنگام، انگليس ۱۹۹۲
۲۸. جشنواره فيلم های ايرانی در سينما اتوپيا، فرانسه ۱۹۹۲
۲۹. جشنواره فيلم های ايرانی در مركز فيلم شيكاگو، آمريكا ۱۹۹۲
۳۰. بيست و يكمين جشنواره بين المللی فيلم لاروشل، فرانسه ۱۹۹۳
۳۱. جشنواره بين المللی فيلم نشنال بانك، برزيل ۱۹۹۳
۳۲. اولين جشنواره بين المللی فيلم شانگهای، چين ۱۹۹۳
۳۳. جشنواره فيلم های ايرانی در مسكو، روسيه ۱۹۹۳
۳۴. نمايش گردشی بهترين فيلم های آسيائی– اقيانوسيه جشنواره بين المللی فيلم هاوايی، آمريكا ۱۹۹۳
۳۵. جشنواره فيلم های ايرانی، قزاقستان ۱۹۹۴
۳۶. جشنواره فيلم های ايرانی، قرقيزستان ۱۹۹۴
۳۷. جشنواره فيلم های ايرانی ، ارمنستان ۱۹۹۴
۳۸. جشنواره فيلم های ايرانی درلندن، انگليس ۱۹۹۴
۳۹. جشنواره فيلم های ايرانی در فيلمو تكا، مكزيك۱۹۹۴
۴۰. جشنواره فيلم های ايرانی در سن پترزبورگ، روسيه ۱۹۹۴
۴۱. جشنواره فيلم های ايرانی در فيلمخانه، مكزيك ۱۹۹۴
۴۲. جشنواره فيلم های ايرانی در وراكروز، مكزيك ۱۹۹۴
۴۳. جشنواره فيلم های ايرانی در پوبلا، مكزيك ۱۹۹۴
۴۴. جشنواره فيلم های ايرانی در مركز آسيائی كلمبو، سريلانكا ۱۹۹۴
۴۵. جشنواره فيلم های ايرانی درفری تان، سيريالئون ۱۹۹۵
۴۶. جشنواره فيلم های ايرانی در زاگرب، كرواسی ۱۹۹۵
۴۷. جشنواره بين المللی فيلم انونی، فرانسه ۱۹۹۵
۴۸. جشنواره فيلم های ايرانی در فيلمخانه، ونزوئلا ۱۹۹۵
۴۹. هشتمين جشنواره بين المللی فيلم سنگاپور، سنگاپور ۱۹۹۵
۵۰. نوزدهمين جشنواره بين المللی فيلم سائو پائولو، برزيل ۱۹۹۵
۵۱. جشنواره بين المللی فيلم ناميئوكا، ژاپن ۱۹۹۵
۵۲. سی و ششمين جشنواره بين المللی فيلم تسالونيكی، يونان ۱۹۹۵
۵۳. جشنواره فيلم های ايرانی در پراگ، جمهوری چك ۱۹۹۵
۵۴. جشنواره فيلم های ايرانی، فرانسه ۱۹۹۶
۵۵. جشنواره فيلم های ايرانی در بيهاك، بوسني ۱۹۹۶
۵۶. جشنواره فيلم های ايرانی در سارايو، بوسني ۱۹۹۶
۵۷. سی و يكمين جشنواره بين المللی فيلم كارلو ويواری، جمهوري چك ۱۹۹۶
۵۸. چهاردهمين جشنواره بين المللی فيلم تورين، سينمای جوان ايتاليا ۱۹۹۶
۵۹. جشنواره فيلم های ايرانی، ژاپن ۱۹۹۶
۶۰. جشنواره بين المللی فيلم، هند ۱۹۹۷
۶۱. جشنواره فيلم های ايرانی در سينما تك اونتاريو، كانادا ۱۹۹۷
۶۲. جشنواره فيلم های ايرانی در مونترال، كانادا ۱۹۹۷
۶۳. جشنواره فيلم های ايرانی در سينما تك پاسفيك ونكوور، كانادا ۱۹۹۷
۶۴. جشنواره فيلم های ايرانی در سينما تك اوتاوا، كانادا ۱۹۹۷
۶۵. جشنواره فيلم های ايرانی در مركز فيلم شمال غرب پورتلند، آمريكا ۱۹۹۷
۶۶. جشنواره فيلم های ايرانی در مركز فيلم شيكاگو، آمريكا ۱۹۹۷
۶۷. جشنواره فيلم های ايرانی در آرشيو فيلم پاسفيك بركلی، آمريكا ۱۹۹۷
۶۸. جشنواره فيلم های ايرانی در موزه هنرهای بوستون، آمريكا ۱۹۹۷
۶۹. جشنواره فيلم های ايرانی در موزه هنرهای هيوستون، آمريكا ۱۹۹۷
۷۰. جشنواره فيلم های ايرانی در موزه هنرهای مدرن نيويورك، آمريكا ۱۹۹۷
۷۱. جشنواره فيلم های ايرانی در آرشيو فيلم UCLA، آمريكا ۱۹۹۷
"مرور بر آثار محسن مخملباف"
۷۲. جشنواره فيلم هاي ايراني در سينما تك كليولند، كانادا ۱۹۹۷
"مرور بر آثار محسن مخملباف"
۷۳. جشنواره بين المللی فيلم هايی از جنوب كپنهاگ، دانمارك ۱۹۹۷
۷۴. مرور بر آثار محسن مخملباف، سوئد ۱۹۹۸
۷۵. چهارمين جشنواره بين المللی فيلم كلكته، هند ۱۹۹۸
۷۶. جشنواره فيلم های ايرانی در آرشيو سلطنتی، بلژيك ۱۹۹۹
۷۷. جشنواره فيلم های ايرانی در وين ، اتريش ۱۹۹۹
۷۸. جشنواره فيلم های ايرانی در موزه فيلم اسلوانی، اسلوانی ۱۹۹۹
۷۹. جشنواره فيلم های ايرانی، بلگراد ۲۰۰۰
۸۰. جشنواره فيلم های ايرانی، لبنان ۲۰۰۰
۸۱. جشنواره فيلم های ايرانی در لايپزيك، آلمان ۲۰۰۰
"مرور بر آثار محسن مخملباف"
۸۲. جشنواره فيلم های ايرانی، سريلانكا ۲۰۰۰
۸۳. جشنواره فيلم های ايرانی، هند ۲۰۰۰
"مرور بر آثار محسن مخملباف"
۸۴. جشنواره فيلم های ايرانی در نيو دهلی، هند۲۰۰۱
"مرور بر آثار محسن مخملباف"
۸۵. جشنواره فيلم های ايرانی در سن پترزبورگ، روسيه ۲۰۰۱
"مرور بر آثار محسن مخملباف"
۸۶. جشنواره بين المللی فيلم كلكته ، هند ۲۰۰۱
۸۷. جشنواره بين المللی فيلم مسكو ، روسيه ۲۰۰۱
"مرور بر آثار محسن مخملباف"
۸۸. مرورآثار محسن مخملباف در ۴ ايالت مدرس، بنگلور،ويجی وادا وحيدرآباد هند ۲۰۰۱
۸۹. جشنواره بين المللی فيلم داكا، بنگلادش ۲۰۰۲
"مرور بر آثار محسن مخملباف"
۹۰. جشنواره بين المللی فيلم فجر، ايران ۱۳۶۷