دانشگاه نانتق پاریس که دومین دانشگاه بزرگ کشور فرانسه است روز ۵ شنبه ۱۸ نوامبر امسال (۲۰۱۰) دکترای افتخاری سینما را به محسن مخملباف اهدا کرد.وی پیش از این دکترای افتخاری ادبیات را از دانشکده سنت اندروز اسکاتلند دریافت کرده بود.
محسن مخملباف هنگام دریافت دکترای افتخاری سینما ، درباره شرایط سیاسی کنونی ایران و وضعیت دشوار سینماگران ایران سخن گفت.متن گفته های وی چنین است:
خانم ها، آقایان، اساتید محترم!
ترجیح می دادم در چنین شرایطی، تنها درباره هنر و سینما صحبت کنم.اما چگونه می توانم فراموش کنم شرایط دشوار دوستان سینما گرم در ایران امروز را؟!
سینماگر ایرانی سینما را چون آینه ای در مقابل جامعه قرار می دهد تا مردمی را که توسط تلویزیون دولتی و سینمای حکومتی با دروغ بمباردمان شده اند را به حقیقت خود باز گرداند.
در حقیقت، این حقیقت گویی فیلم ساز ایرانی است که او را به زندان می فرستد.در واقع این واقعیت نمایی اوست که آثارش را به سانسور محکوم می کند. و در نهایت، همین رئالیزم اوست که پاسپورتش را از او می گیرد و یا داغ تبعید بر پیشانی او می زند . آری چنین است وضعیت سینمای ایران.
سینماگرانی که در ایران مانده اند یا زیر فشار سانسورند ، یا در خطر دستگیری ویا در زندان و زیر شکنجه.
و سینماگرانی که مهاجرت کرده اند اگرچه به آزادی شخصی می رسند اما برای خلق هنر شاعرانه خود دچار دشواری های دیگری هستند.
اگر فیلم ساز ایرانی در کشورش زیر سانسور ایدئولوژیک له می شود، در جهان آزاد زیر سانسور سرمایه خرد می شود.
اکنون نیم قرن است که سینماگران مولف ایران، در کنار دیگر سینماگران مولف جهان، در حال مبارزه با سینمای صنعتی هالیود بوده اند.هالیودی که هنر را معمولا به یک کالای صنعتی چون مک دونالد تبدیل کرده است.
سینمای هالیودی که ۹۰ درصد سالن های سینمای جهان را به سیطره خود درآورده است و فرصت تنفس هنر مستقل را از طریق تریبون سینما نمی دهد.
اگر جنگ سینماگر مولف ایرانی در کشورش، جنگ شعر و سیاست است، تضاد سینماگر مولف ایرانی در تبعید، جنگ بین شاعر ماندن و تاجر شدن است.
در این جا آزادی سیاسی هست، اما تو به عنوان یک فیلم ساز مولف، به وسیله پول بایکوت می شوی. من به شخصه هر دو جور سینما را تجربه کرده ام.در بیرون از ایران می کوشم به وسوسه های هالیود نه بگویم، تا به شعر و سینما خیانت نکرده باشم.و در داخل ایران با سانسور فیلم ها و کتابهایم روبرو بوده ام.تا آن جا که مجبور به تبعید شده ام. و امروزه اگر به ایران برگردم، با مجازات اعدام روبرو خواهم شد.
برخی از کتابها و فیلم های من هیچ گاه از چنگ سانسور رها نشده اند و برخی سالهای طولانی زیرسانسور بوده اند. و در ایران امروز تمامی آثاری که نام من بر آن هاست در سانسور کاملند.
سال پیش فیلمی که فیلم نامه اش را من نوشته بودم به شرط آن که نام من به عنوان فیلم نامه نویس از فیلم حذف شود، اجازه اکران یافت.(فیلم شاعر زباله ها)
دو ماه پیش فیلم یک فیلم ساز برجسته ایرانی اصغر فرهادی در حال فیلم برداری توقیف شده بود، به دلیل آن که این فیلم ساز، نام من و چند فیلم ساز دیگر را با صدای بلند گفته بود و آرزو کرده بود روزی به ایران برگردیم.
چندی پیش تر سینماگر برجسته ایرانی دیگر، جعفر پناهی ،سه ماه در زندان ماند، تنها به جرم آن که در خانه خود مشغول ساخت فیلم بود.
هم اکنون محمد نوری زاد فیلم ساز حقیقت گوی ایرانی در زندان زیر شکنجه است به جرم آن که به رهبر ایران از درون زندان نامه نوشته است تا دست از کشتار جوانان بردارد.
سه سال پیش وقتی در افغانستان فیلم می ساختیم، سپاه پاسداران حکومت ایران، نارنجکی جنگی را سر صحنه فیلم برداری ما پرتاب کرد که بیش از ۲۰ زخمی و یک کشته به جا گذاشت. کسی که کشته شد یک مرد سیاهی لشکر ۴۳ ساله بود که برای دستمزد یک روز کار به سینما آمده بود و بی آن که بداند چرا، قربانی دیکتاتوری ایران شد.
سال گذشته میلیونها جوان ایرانی به خیابانها ریختند تا آزادی را فریاد کنند و با موبایل های خود تصاویر واقعی ای از آزادی خواهی مردم ایران را به دنیا فرستادند. تصاویری که در تغییر سرنوشت سیاسی مردم ایران، اهمیت شان به گمان من، حتی از تاریخ سینمای ایران بیشتر است.
در سال گذشته ۱۵ هزار نفر از این جوانان برای آزادی در زندان به سر برده اند و حدود ۱۰۰ نفر از آنها کشته شدند که همه آنها از من به این افتخار لایق ترند.
اساتید محترم اجازه دهید این دکترای افتخار را به امید روز آزادی ایران، تنها به امانت از شما بپذیرم.تا روزی در وطنم ایران ،آن را به مادرانی تقدیم کنم که فرزندانشان پیش از دریافت دکترای افتخار، به افتخار شهادت برای آزادی نائل شده اند.
برای تماشای فیلم خبر : "اینجا" را کلیک کنید.